شعر : انتظار
بیا خط بزن واژه انتظار رو از این قرن خسته
که دستهای دنیا ، دخیل تمنا به پای تو بسته
بیا حاجت جاده ها رو روا کن که آروم بگیرن
ببین راهها قرنهاست بی تو بیراهه میرن
ببین فصل دنیا شده بی رمق ، عین پاییز
جهان بی تو درگیر یک سرنوشت غم انگیز
ببین کوچه ها بی تو یک گوشه کز کردن انگار
بیا تکسوار همیشه ، سقوط زمین رو نگهدار
بیا ، بیا بیا تکسوار رهایی بیا
بیا ، بیا بیا تکسوار رهایی بیا
زمین پُر شه از تو ، پُر از روح پُر شور آواز
قفس بشکنه ، آسمون پُر شه از حس پرواز
تو سر می رسی با یه شمشیر از جنس خورشید
که نورش بتابه به قلب جهان گرم و جاوید
همه شهرها برق چشماتو آذین ببندند
تو داری می آیی ، روی اسبها همه زین ببندند
و دنیا تو آغوش گرم تو آروم بگیره
عدالت رها شه ، نبینه تو ظلمت اسیره
بیا ، بیا بیا تکسوار رهایی بیا
بیا ، بیا بیا تکسوار رهایی بیا
عزیز جمعه های دور، عزیز نور و انتظار
به جاده ها بزن بیا ، به ابرها بزن ببار
ببار تا طراوتت ، بشور از جهان غبار
خزون کهنه زمین ، دوباره باز بشه بهار
بیا که نور بودنت ، بتابه مثل آفتاب
همیشه جهان تویی ، همیشه بر جهان بتاب
بیا، بیا بیا تکسوار رهایی بیا
بیا، بیا بیا تکسوار رهایی بیا
آیا میدانستی که سلسله صفویه بین سالهاى 878 تا 1101 هجرى شمشی حاکم ایران بودند.
آیا میدانستی که لقب کشور کوبا ، کاسه شکر است.
آیا میدانستی که ایران سالیانه معادل بیست میلیارد دلار ، نفت صادر میکند.
آیا میدانستی نام قدیمی ویتنام ، آنام بود.
آیا میدانستی 500 ثانیه طول میکشد تا نور خورشید به زمین برسد.